با همان عمرِ کَمَم دست ستم بد تا کرد
موقع قد کشی‌ام بود که پشتم تا کرد

دورهایت زدی و نوبت ما شد امشب
چشم کم سوی مرا آمدنت بینا کرد

لذتی دارد عجب بوسه‌ی دو لب تشنه
وقت برخورد به هم زخم دو لب سر وا کرد

نوه‌ی فاطمه بودم سندش را دشمن
با کف پا به روی چادر من امضا کرد

همه‌ی صورت من قدرِ کفِ دستی نیست
دور از دیده‌ی تو عقده‌ی خود را وا کرد

@narimani_matn

عمو عباس کجا بود ببیند آن مرد
به سرم داد زد آنقدر مرا دعوا کرد

ناسزا گفت و به گریه دهنش را بستم
دشمنت را نفس فاطمی‌ام رسوا کرد

بی‌کفن دفن شدم ای پدر بی‌کفنم
داغ مجنون همه جا تازه غم لیلا کرد

دختر بی‌ادبی مسخره می‌کرد مرا
دو سه تا پارگی از روسری‌ام پیدا کرد

عمه هربار که با گریه بغل کرد مرا
یاد آن صورت نیلی شده‌ی زهرا کرد

یه کبوترم، که لونه‌م تو کربلاته

با همان عمرِ کَمَم دست ستم بد تا کرد

پس چرا امشب ماه نمیتابه

عمرِ ,وا ,لب ,صورت ,مرا ,کَمَم ,ستم بد ,بد تا ,دو لب ,با همان ,دست ستم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سبک زندگی صحیح و سالم وبلاگ دکتر موسوی مقدم دانلود رایگان فیلم ایرانی جدید وبلاگ شخصی رامین قلی زاده ارشد فلسفه دین، تولید قطعات و سخت افزار کامپیوتر درمان تخصصی اختلالات بلع - بلع تهران الهی به امید تو بازاریابی اجتماعی خیریه از منظر دینی چگونه کاراکتر طراحی کنیم؟ پایگاه اطلاع رسانی ولایت دایکندی